Kirman-yezd-hormozqan-Türk

Wednesday, July 28, 2004




دولت تركى سالغوريان فارس-كرمان


٣-:سالورها (سالغورها)[١] يكى از طوائف مهم اوغوزها وابسته به شاخه اوچ اوخ (سه تير) مىباشند. بخشى از آنها پس از خروج از سرزمين اصلىشان در ايلى سو و ايسيق گؤل و اسكان در ماورالنهر در قرن ١١ به همراه تركهاى سلجوق به ايران٫ آذربايجان و آناتولى مهاجرت نموده است. اتابكان سالغورى فارس دولتى محلى است كه سالورهاى آذرى ايران تاسيس نموده اند. [٢] اين دولت تركى بعضا مستقل و در مقاطعى نيز تابع دولت سلجوقيان بزرگ٫ سلجوقيان آذربايجان (عراق)٫ خوارزمشاهيان و ايلخانيان بوده است.

محدوده حاكميت سالغورىها اساسا فارس بوده كه بعدها به كرمان٫ عمان٫ هرمز٫ بحرين نيز گسترده شده است. ايالت فارس تحت حاكميت اين دولت تركى يكى از مرفه ترين ايام تاريخ خويش را گذرانده است. شيخ سعدى آثار خود را به تشويق و حمايت خاندان دانش دوست و ادب پرور تركى سالغورى آفريده است. سالغوريها مانند اكثر ديگر دولت هاى تركى به داشتن حكمرانان زن (آبيش خاتون٫ تركان خاتون) مشهور بوده اند. در ميان سالورها زنانى مانند بورلا خاتون[٣] و سالور بارچين[٤] كه به امارت رسيده اند نيز ديده مىشود. ملك هاى سالغورى عبارتند از (قبل از نام همه عنوان مظفرالدين وجود دارد): بوز آبا٫ سونقور٫ زنگى٫ تكله٫ ابوشجاع تهمتن٫ قوتلوق خان٫ سعد دوم٫ عدودالدوله وعد٫ محمد٫ سلجوق شاه٫ آبيش خاتون.


آبيش خاتون آخرين حاكم سلسله تركى سلغورى مىباشد كه ۲۲ سال حكومت كرده است. وى متولد شيراز بوده در محله چرنداب تبريز فوت نموده است. مزار وى در رباط آبيش خاتون در شيراز مىباشد). آبيش خاتون اين بانوى مقتدر ترك و دختر اتابك سعد ابن ابوبكر پس از قتل اتابك سلجوقشاه زمام حكومت را در دست گرفت. وى در سال 663 هجرى با منگو تيمور [٥] پسر هلاكو خان ازدواج كرد و بدين ترتيب فارس و كرمان رسما ضميمه حكومت تركى -مغولى ايلخانان گرديد. دولت تركى سالغوريان پس از مرگ آبيش خاتون توسط امراي مغول منقرض شد.


ملاحظاتى در باره تركان سالغورى (اتابكان سلغري) فارس- كرمان


نياى سالغوريان كه در اصل از تركمانان كارگزار سلجوقيان بوده اند٫ اتابك سونقور مىباشد. حكومت اتابكان سالغورى فارس-كرمان يكى از نخستين نمونه هاى حكومتهاى محلى تاسيس شده توسط تركهاى آذرى در فارسستان (پرشيا) و در خارج خاك آذربايجان است. اتابكان سالغورى دولتى است كه سالورهاى آذرى ايران تاسيس نموده اند.


همانگونه كه گفته شد سالغوريها مانند اكثر ديگر دولت هاى تركى به داشتن حكمرانان زن (آبيش خاتون٫ تركان خاتون) مشهور بوده اند٫ پديده اى كه در ميان اقوام ايرانى زبان بسيار بسيار نادر است. در ميان سالورها زنانى مانند بورلا خاتون و سالور بارچين كه به امارت رسيده اند نيز ديده مىشود.[٦]


از اتابكان در تاريخ و ادبيات خلق فارس به دليل علاقه و احترام آنان به فرهنگ و ادب فارسي نامي نيكو باقي مانده است. اتابك ابوبكر محبوب و ممدوح سعدي اديب بزرگ بود و ديباچه گلستان سعدي به نام او تاليف شده است. شيخ سعدى آثار خود را به تشويق و حمايت خاندان دانش دوست و ادب پرور تركى سالغورى آفريده است. [٧] با اينهمه و با تاسف فراوان اتابكان سالغورى آنگونه كه مىبايست به حفظ و گسترش زبان و فرهنگ ملى خود تركى اهتمام نكرده و آگاهانه رفتار ننموده اند.



ايالت فارس تحت حاكميت اين دولت تركى يكى از مرفه ترين ايام تاريخ خويش را گذرانده است. سالغوريان در حفظ قلمرو حكومتشان از كشتارهاي مغولان سعى فراوان نموده و موفق نيز شده اند. در دوران اتابك سنغر موسس سلسله تركى اتابكان فارس كه به مدت چهارده سال بر شيراز حكومت كرده است، شيراز رو به آبادي و آرامش گزارده است. اتابك ابوبكر سعد ابن زنگي براي نجات فارس از ويراني، با مغولان از در آشتي در آمده و با اين سياست فارس و جنوب فارسستان (پرشيا) از كشتار و ويراني نجات يافته است. دوران او دوران آرامش و آبادي شيراز و فارس در زمينه هاي مختلف از جمله فرهنگ و تجارت است. در دوران سعد ابن زنگي سلسله تركى اتابكان فارس به اوج قدرت و حشمت رسيد و سرزمين هاى عربى در عربستان ايران و خارج آن٫ عمان و بحرين و كيش و كناره خليج فارس، از بصره (عراق امروزى) تا سواحل هند به تصرف دولت تركى آذرى سالغورى در آمد و به همين دليل وى به "سلطان البر و البحر" معروف گشت. اتابك سعد ابن زنگي خود روزگار را صرف بناي مساجد و عمارات و حفر قنوات و حصار كشيدن به دور شيراز و صحبت با اهل شعر مىنمود.



دوران اتابكان سالغورى متاسفانه دوران كشمكش دايمي بىشمار بين اعضا خاندان٫ امرا و شاهزادگان بر سر تخت و نيز درگيريهاى مداوم با ديگر سلسله هاى تركى (با سلجوقيان٫ تركان خويشاند اوغوزى ديگر٫ اتابكان آذربايجان٫ خوارزمشاهيان٫ هلاكو خان مغول٫...) بوده است كه در مجموع٫ و على رغم آنكه اقداماتى نيز در جهت نزديكى و پيوند اين دول تركى انجام داده اند (مانند ازدواج دختر اتابك سعد ابن زنگي ملكه خاتون با سلطان جلال الدين خوارزمشاه٫ ازدواج آبيش خاتون با منگو تيمور پسر هلاكوخان) اين درگيرى و كشمكشها در نهايت به تضعيف همه دول تركى مذكور و كم رنگتر شدن فرهنگ٫ هويت و موجوديت تركى در اين منطقه از فارسستان انجاميده است.
----------------------------------------------------------
[١]- سالور: به معنى شمشير. ويا آنكه به طرزى موثر شمشير و گرز خويش را بكار مىبرد.
[٢]- همچنين بنيانگذار شعر تصوفى در ادبيات ديوانى تركى آذرى و نيز تركى استانبولى قاضى برهان الدين< منسوب به طائفه سالور بوده است . وى در آسياى صغير در شهر سيواس دولتى مستقل به نام خويش تاسيس كرده است. دولت وى نمونه اولين دولتهاى آذرى در خارج خاك آذربايجان است. قاضى برهان الدين در جنگ با دولت ديگر تركى آذرى آغ قويونلوها كشته شده است.
[٣]- بورلا: انگور (به تركى قپچاقى).
[٤]- بارچين: نوعى پارچه ابريشمى.
[٥]- منگو-بنگو-منگى-بنگى. كلمه اى تركى به معناى هميشگى٫ ابدى٫ پايدار و جاودانى (معادل مونگكه مغولى). تيمور-تمير-تمر-دمر-دمير: به معنى آهن.
[٦]- برابرى زن و مرد و موقعيت يكسان حتى برتر زن ترك در اجتماع و خانواده كه مطابق با فرهنگ ملى و سنن ديرين تركى است بعدها با در آميختن و تحت تاثير قرار گرفتن تركهاى ايران از قوم و فرهنگ فارسى و زردشتى كه در نزدشان زن موجودى پست٫ خوار و درجه دو شمرده مىشد آسيبى جدى ديده است. روند تبديل زنان ايران به انسانهاى درجه دو امروزه نيز به موازات بسط و جايگزينى فرهنگ فارسى در ميان مليتهاى غيرفارس كشور ادامه دارد. دهه هاى اخير حاكميت قوم فارس در ايران يكى از بىحقوقترين دوره هاى تاريخ زنان ترك بشمار مىرود.
[٧]- قابل ذكر است كه سعدى خود به لحاظ مليت فارس نيست.

گئرچه يه هو!


سؤزوموز

دوستان و خوانندگان عزيزى كه هنگام داون لود كردن سؤزوموز از پرشين بلاگ با مشكل روبرو هستند٫ مىتوانند از آدرس بك آپ سؤزموز در بلاگ اسپات (آزمايشى) استفاده كنند: سؤزوموز در بلاگ اسپات: http://sozumuz.blogspot.com

سؤزوموزو پرشين بلاگدان انديره نده٫ چتين ليكلرله قارشيلاشان ديرلى يولداشلار و اوخوجولار٫ ايسته ديكلرى صورتده سؤزوموزون بلاگ اسپاتداكى بك آپينا باش وورابيلرلر.
----------------------------------

سلسله تركى قراختائيان (قوتلوق خانلار٫ قتلغ خانيه) در كرمان 1222 ـ 1358ميلادي

از سلسله هاى بىشمار تركى حاكم بر كرمان قراختائيان (قاراخيتاى هاى كرمان) و يا قوتلوق خانى ها مىباشند كه به مدت 136 سال بر اين خطه از فارسستان (پرشيا) حكم رانده اند. نياى اين خاندان كولدوز (گلدز) مىباشد. موسس سلسله براق حاجب از اميران دربار امپراطورى تركى خوارزمشاهى بود كه پس از حمله مغول به كرمان آمد و لواي حكومت خود را بر افراشت.

در نام تمام ملكهاى اين خاندان عنوان "قوتلوق (قتلغ) خان"[۱] وجود دارد. از ميان خاندان قوتلوق خانى واليان مناطق مختلف ايران (مازندران٫ خراسان٫ اصفهان) برخاسته اند. حكمداران قوتلوق خانلى ها عبارتند از: براق[۲] حاجب (گلدوز قتلغ خان اوغلو)٫ ركن الدين مبارك خواجه براق اوغلو٫ قطب الدين محمد (برادر زاده براق حاجب٫ او با همسر بيوه عمويش براق حاجب، به نام قتلغ تركن[۳] ازدواج كرد و بر اعتبار خود افزود)٫ سلطان حجاج٫ قتلغ تركن٫ جلال الدين سيورغتمش[۴] قطب الدين اوغلو٫ صفوه الدين پادشاه خاتون[۵]٫ مظفرالدين محمد شاه سلطان حجاج اوغلو٫ قطب الدين شاه جهان سيورغتمش اوغلو. قطب الدين آخرين پادشاه دولت تركى قراختايي كرمانست كه از طرف هلاكو خان به امارت كرمان رسيده بود. با عزل وى توسط الجايتو كرمان مستقيما تحت امارت شحنگان مغول قرار گرفت.

دوران دولت تركى قراختائيان دوراني از نفوذ و اقتدار زنان ترك و مغول قراختائي است. در ميان قاراخيتاىها مانند ديگر دولتهاى تركى و طبق سنن تركى٫ به حاكمان و امراى زن بىشمار برخورد مىشود. اسامى زنان قوتلوق خانى همه عنوان خاتون ويا تركن دارد. از اين ميان "قوتلوق خان خاتون"[۶] (25 سال حكومت كرده است)٫ "حُسن شاه پاشا خاتون"[۷] (10 ماه حكومت كرده است) و "مخدوم شاه قوتلوق خاتون" (9 سال حكومت كرده است) كردوجين [۸](همسر بانفوذ سويورقاتميش)٫ آبيش خاتون (بانوى مقتدر قراخيتاى)٫ شاه عالم (دختر كردوجين٫ همسر ايلخان مغول) كه از نامداران تاريخ سياسى ترك هاى ايران مىباشند قابل ذكراند.

دوران قوتلوق خانلىها دوران كشمكش بر سر امارت در درون سلسله قراختايي بوده است. ( موسس اين سلسله براق حاجب خود با سر پيچيدن از ولي نعمت خويش خوارزمشاه و توطئه به حكومت رسيده بود). دولت تركى قراختائيان كرمان نقشي مانند اتابكان فارس ايفا كرده با مغولان از در اتحاد و دوستي در آمده و خراجگزار و مطيع آنان گرديده اند و در سايه اين سياست كرمان از هجوم مغول و ترور عمومي در امان مانده است. قاراخيتاىها كه خود ترك زبانانى با تبار آميخته مغولى-تركى و به دليل ازدوج با خانها و خاتونان مغول با مغولان در آميخته بودند٫ در طول حكومت خويش همواره مطيع و خراجگزار مغولان بوده اند. ايشان در مقاطع مختلف به دول تركى-مغولى ايلخانى و همچنين جلايرى نيز تابع گشته اند. آنها با همه اين خاندان هاى تركى و نيز دول تركى سالغورى و خوارزمشاهيان پيوندهاى خانوادگى داشتند.

سلسله تركى اينجويىها 1295 ـ 1357 ميلادي

از ديگر دول محلى تركى حاكم بر كرمان دولت اينجويى[۹] است. مقر اصلى اين خاندان فارس بوده است كه مدتى بر كرمان نيز تسلط يافته اند. اين خاندان تركى حاكم بر جنوب فارسستان نيز تابع امپراتوريهاى تركى ايلخانيان و جلايريان بوده است.

در عهد حكومت كردوجين٫ شرف الدين محمود اينجو وكيل املاك خاصه ايلخاني ممالك جنوبي فارسستان(پرشيا) را از اصفهان تا خليج فارس تحت تسلط خود در آورد و خود را محمود شاه اينجو خواند. طغيان محمود شاه اينجو عليه ابوسعيد ايلخان مغول، سرانجام با قتل او به دست ارپاگاون از آخرين ايلخانان مغول خاتمه يافت. ارپاگاون مغول خود بعدها به دست پسران محمود شاه اينجو كشته شد. پس از وى ابو اسحاق فرزندش بر شيراز مسلط شد و سكه و خطبه به نام خود كرد و تا سال 758 هجري بر شيراز حكومت كرد. اما سرانجام توسط سپاهيان پيروز امير مبارزالدين اسير و در ميدان سعادت آباد شيراز كه از بناهاي خود او بود به قتل رسيد. با قتل او دولت تركى خاندان اينجو منقرض شد. شاه شيخ ابو اسحاق جمال الدين اينجو دومين و آخرين امير خاندان اينجو مردي با سخاوت، فاضل و اهل شعر و ادب، خوشگذران، سخت كش و دوستدار بناي عمارات و بناها بود. حافظ و عبيد زاكاني از شاعراني بودند كه با او حشر و نشر داشتند. وى ممدوح حافظ بوده است. دوران دولت تركى اينجوئي ها دوران كشاكش با ديگر دولتهاى تركى چوپانيان و مغولان و سلسله مظفريان است. دولت اينجوئى ها در شمار دولتهاى تركى ايران است كه اقدام به چاپ سكه به زبان تركى نموده اند.
------------------------
[۱]قوتلوق-قتلغ: يكى از نامهاى بسيار رايج تركى به معنى "فرخنده"٫ "مبارك"٫ "خوشبخت"٫" با سعادت"٫ "سعيد". به معنى "دولت" نيز مىباشد. در تركى مدرن به شكل "قوتلو" بكار مىرود.
[۲]باراق (براق٫ پراق٫ پاراق): نام اويماقى از طائفه بيات تركان اوغوز كه امروزه بخشى از آنان در جنوب تركيه ساكن اند (غازى آنتپ٫ كيليس و نيزيب). اصل كلمه به معنى نوعى "سگ شكارى پر مو و بسيار تيزرو" است.
[۳]تركن (به اشتباه تركان خوانده مىشود): به معنى "ملكه" است. از معانى ديگر آن "زيبا" و "تير" است.
[۴]سيورغتمش-سويورقاتميش: از سويورقال به معنى "لطف"٫ "بخشش" و "احسان پادشاه"٫ شخصى كه لطف٫ احسان و مرحمت مىكند.
[۵]خاتون-خاتين-قادين: كلمه اى تركى به معنى "زن" و "بانو" و "خانم" (خانم نيز كلمه اى تركى است). محتملا از ريشه زبان سغدى.
[۶]قوتلوق خان خاتون: خاتون مقتدر و فرمانرواي كرمان (فوت كرده به تبريز٫ مدفون در قبه سبز كرمان) همسر باراق قوتلوق سلطان مىباشد كه پس از وى ادعاى تخت نموده و به مدت 25 سال بر تخت سلطنت نشسته است. قتلغ تركن اين دولت زن ترك٫ بانويي هوشيار و با سياست و مقتدر بود و در حقيقت او كرمان را با پشتيباني هلاكو خان مغول اداره ميكرد. پس از مرگ قطب الدين محمد به سبب صغر سن سلطان حجاج قتلغ تركن همچنان زمام امور را در دست داشت. پس از آنكه سلطان حجاج به سن رشد رسيد تلاش كرد زن پدر خود را از اريكه قدرت به زير كشد و او را از كرمان راند. قتلغ تركان به شكايت نزد آباقا خان رفت و اباقاخان سلطان حجاج را از سلطنت در كرمان محروم كرد. سلطان حجاج آواره شد و سر انجام در سال 690 هجري در هندوستان مرد. قتلغ تركن براي افزودن نفوذ خود و بستن راه بر مدعيان حكومت، دختر زيباي خود پادشاه خاتون را به همسري اباقا خان مغول در آورد. در سال 681 هجري فرزند ديگر شوهرش سيورغتمش توانست فرمان حكومت كرمان را از سلطان احمد تگودار خان مغول بگيرد و قتلغ تركن را خلع كند. قتلغ تركن از اندوه از دست دادن حكومت بيمار گرديد و مرد.
[۷]صفوه الدين پادشاه خاتون: دختر قطب الدين. "حسن شاه پاشا خاتون" بانويى فرزانه٫ بر طريقت مولوى٫ خطاط٫ مذهب و شاعر با مخلص لاله بوده است. پادشاه خاتون كه زيبايي چشمگير و دانش و هوشياري او بر محبوبيتش افزوده بود خود را حْسن شاه نام نهاد. سيورغتمش به مدت ده سال توانست زمام حكومت را در دست داشته باشد ولي خواهرش پادشاه خاتون كه پس از مرگ اباقاخان به ازدواج گيخاتوخان مغول در آمده بود منتظر فرصت بود تا انتقام مادر خود را از برادر باز ستاند. با مرگ ارغون خان مغول و به حكومت رسيدن گيخاتو اين فرصت فراهم شد و پادشاه خاتون سيورغتمش را دستگير كرد و در قلعه اي به زندان انداخت.
[۸]كردوجين: سويورغاتمش مدتي بعد توانست با نفوذ همسرش كردوجين، از خاتونان با نفوذ مغول و مادر وى ابش خاتون بانوي مقتدر، از زندان نجات يابد ولي دوباره دستگير شد و توسط خواهر خويش پادشاه خاتون به قتل رسيد. پس از قتل سيورغتمش پادشاه خاتون زمام حكومت كرمان را در دست گرفت. كردوجين همسر سيورغتمش، دختر زيباي خود، شاه عالم را به ازدواج ايلخان جديد مغول در آورد. پس از به سلطنت رسيدن ابوسعيد و جلوس او بر تخت ايلخاني مغول، كردوجين شاهزاده خانم مغول، دختر ابش خاتون و قاتل پادشاه خاتون اقتدار تمام يافت. ابوسعيد به پاس خدمات كردوجين او را پس از مادرش ابش خاتون در سال 719 هجري فرمانرواي فارس كرد و منطقه وسيع تحت حكومت او را از ماليات معاف نمود. كردوجين با نيرويي از مغولان كرمان را تسخير كرد و پادشاه خاتون را به انتقام قتل همسرش به قتل رساند. كردوجين كه به ازدواج يكي از شحنگان مغول در آمده بود٫ پس از آن روزگار را به بناي مساجد و عمارت فراوان گذرانيد.
[۹]اينجو در زبان تركى از ريشه "يينچو" و به شكل "اينجى" و به معنى "جواهر" و "سنگ قيمتى" است. به زبان مغولى به معنى "خاصه خان" است.



گئرچه يه هو!!!

Home [Powered by Blogger]